در جستجوی حقیقت

!!!شاید در این آمد و شد برای من و شما رازی نهفته باشد

در جستجوی حقیقت

!!!شاید در این آمد و شد برای من و شما رازی نهفته باشد

در جستجوی حقیقت

محبوبم...
اگر برای آن بسوی تو می آیم که مرا از شعله های دوزخ نجات بخشی،
*بگذار که در آنجا بسوزم*.
واگر برای ان بسوی تو می آیم که لذت بهشت را به من بخشی،
*بگذار که در های بهشت به رویم بسته شود*.
اما اگر برای خاطر تو بسویت می آیم،
محبوبم!مرا از خویش مران!
*متبرکم کن*
تا در کنار زیبایی جاودانه ات،
تا ابد لانه کنم.

مطالب پربحث‌تر

کمی خسته...

جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۴۲ ب.ظ

بعد از مدتی گیجی و مبهمی در زندگی،دارم تلاش میکنم خودم را جمع و جور کنم.

انگار که تازه میخوام به رفتار و گفتار و کلامم عادت بخشم.

اما شاید دارم عوضی میرم!"راه رو میگم"

نوشتن برایم سود داره یا فقط جنبه ی ظاهرنمایی!

میخوام خودم رو جمع کنم اما یکسری افکار بی پاسخ مشابه سرعتگیرهای مزاحم و بی جا و غیر اصولی خیابان سرعتم رو میگیره و من را کمی کلافه میکنه.

چه هستم و اینجا چه میکنم و چه بروز خودم دارم میارم و چه و چه و چه... !

من نمیتونم آروم بگیرم.نمیتونم خودم رو بزنم به کوچه ی علی چپ!!

نمیتونم مانند خنده های 25 ثانیه ایه خندوانه جلوی دوربین زندگی فیلم بازی کنم.

من عاشق خنده هستم!عاشق خنده ی صادقانه!

اگه پست بزارم میشه به یه نتیجه برسم؟!

یکم امید دارم،پس یکم دیگه ادامه میدم و بعد...

من نگرانم،اما نه نگران این مادیات زندگی،

من نگران رسیدن به پوچی هستم!

نگران کلام زیبای صادق هدایت که گفت:

"مرگ بزرگ ترین نعمتی ست که به راحتی به سراغ هرکسی نمی آید"

من هستم،اما کمی خسته.

میخوام بشم!اون چیزی که بایستی باشم!

ادامه میدم...

اما چطور...

(ممنون از حوصله ای که برای خواندن متنی شخصی صرف نمودید)

 این نوشته من را آرام میکرد!اما...

  • پویـا ...

صادق هدایت

پوچی

نظرات  (۶)

  • فریاد بیصدا
  • جالب بود ممنون :)
    پاسخ:
    :)(
  • محمد مهدی تهرانی
  • فروغ رو دوست دارم اما صادق هدایت رو نه!

    خورشید مرده بود و و هیچ کس نمی دانست / که نام آن کبوتر غمگین / کز قلبها گریخته ایمانست

    پاسخ:

    در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارندو اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند.زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است.ولی افسوس که تاثیر این گونه دارو ها موقت است و بجا ی تسکین پس از مدتی بر شدت درد می افزاید.

    سپاس از نظر پرمحتوایتان.

    سلام مومن. جزاکم الله خیرا

    به قول شاعر:
    "تو اول بگو با کیان دوستی
    که تا من بگویم که تو کیستی..."


    خب برادر من وقتی میشینی آثار صادق هدایت می خونی، معلومه نمی تونی بخندی....صادق هدایت به پوچی رسید....دقت کن به این مطلب....

    شما که عاشق نوشتن هستی یه کتاب معرفی می کنم حتما بخون...
    کتاب "نه آبی نه خاکی"....
    حجمش هم زیاد نیست..نصفه روزه خونده میشه...کتاب فوق العاده ایه...
    سری بعد هم نبینم از این مطالب بنویسی....{لبخند}


    در مورد اون نوشته هم، فعلا نمی خواد نگران خود نمائی ها و اینها باشی..گاهی شیطان اینطوری نفوذ می کنه و تو را از حرکت باز میداره....



    عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
    یا علی
    پاسخ:
    درود به شرفت...
    سوء تفاهم نشه عزیز دل،من اعتقادی به هدایت ندارم،اما کتاب هایش را خوانده ام!
    اینکه همه چیز را بدانی خوبه،اینکه بد و خوب را جدا کنی هم خوبه!
    اما اعتقاد دارم مرگ نعمتست!
    و این را میدانم که اگر خداباوری را در خود بوجود می آورد هیچوقت پوچی را احساس نمیکرد.
    اما درد اینجاست که بعضی وقتا نیاز به صبری طولانیست تا بفهمی که دلیل اون پریشانی ها و اتفاقات چه بوده!
    بدستور شما سعی میشه دیگه کلام غم انگیزی نوشته نشه!
    اما کمی هم حق بده که دله دیگه!!!
    یه وقتایی میگیره!یا ذهنی که یوقتایی درگیر میشه!
    ممنون از معرفی کتاب!حتما میخونمش و نتیجش رو عرض میکنم.
    بدرود سالار...
    پیش از این نخونده بودم..
    جالب بود..
    مرسی
    پاسخ:
    لطف دارید.
    سپاس گزارم
  • مرضیه دانایی
  • در زندگی زخم هایی است که مثل خوره آهسته و در انزوا روح را می خورد و می تراشد
    شیفته این جمله هدایتم....
    پاسخ:
    بله.
    جمله ای تامل برانگیز است...

    مشکل اینجاست که حقیقت رو جست و جو میکنیم در حالی که قبلش بی حساب پذیرفتیم حقیقت نیست یا دوره یا ...
    اگه تونستی فقط یه چیز نشون بدی که غیر از حقیقت باشه بنده هم میام خدمتت با هم دنبالش بگردیم
    گول خوردیم عزیزم
    پوچی عشقه عزیز ولی جایگاه اقامت شما نیست . وقتی نفس شما به پوچی میرسه یعنی جای خودش قرار گرفته و زمانش رسیده خدا خودش رو نشون بده . اگه ما هیچ نباشیم کی معلوم میشه خدا همه چیه ؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    در جستجوی حقیقت