۰۱
مرداد
۹۴
وقتی به خداوند فکر میکردم،میخواستم برایش یک نقطه ی شروعی متصور بشم همانند:
شروع پیدایش جهان...
شروع پیدایش انسان...
شروع
در جستجوی حقیقت
!!!شاید در این آمد و شد برای من و شما رازی نهفته باشد
محبوبم...
اگر برای آن بسوی تو می آیم که مرا از شعله های دوزخ نجات بخشی،
*بگذار که در آنجا بسوزم*.
واگر برای ان بسوی تو می آیم که لذت بهشت را به من بخشی،
*بگذار که در های بهشت به رویم بسته شود*.
اما اگر برای خاطر تو بسویت می آیم،
محبوبم!مرا از خویش مران!
*متبرکم کن*
تا در کنار زیبایی جاودانه ات،
تا ابد لانه کنم.
طبقه بندی موضوعی
-
زندگــــــــی
(۱۵) -
آفـریــــــنـش
(۳) -
پـروردگــــــار
(۳) -
نماهــــــنــگ
(۳) -
داستــــــان
(۴) -
درد و دلـــــــ
(۵) -
شــــــــــعــر
(۳) -
سربــازی
(۱)
کلمات کلیدی
بایگانی
- دی ۱۳۹۶ (۱)
- خرداد ۱۳۹۶ (۵)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱۵)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۰)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱۲)
آخرین مطالب
-
۹۶/۱۰/۰۲آخر فصل
-
۹۶/۰۳/۲۹آشفته بازار
-
۹۶/۰۳/۲۷تا الان میگفتی...
-
۹۶/۰۳/۲۵شبای جوونی
-
۹۶/۰۳/۲۱3 درس مهم از اجباری...
-
۹۶/۰۳/۲۱چی میخواستی از این دنیای شلوغ؟
-
۹۴/۰۵/۲۳تلخ ترین اشک ها...
-
۹۴/۰۵/۱۴عجب آشفته بازاریست دنیا...
-
۹۴/۰۵/۱۳دغدغه ی جوان ها
-
۹۴/۰۵/۱۰تو کیستی...
مطالب پربحث‌تر
-
۹۴/۰۵/۰۴کدامیک؟ اولی یا...
-
۹۴/۰۵/۰۸توقع
-
۹۴/۰۵/۱۰تو کیستی...
-
۹۴/۰۵/۰۳زندگی شــایـــــد...
-
۹۴/۰۵/۰۶دغدغه
-
۹۴/۰۵/۰۳حقیقت مرگ...
-
۹۴/۰۵/۱۴عجب آشفته بازاریست دنیا...
-
۹۴/۰۵/۰۲کمی خسته...
-
۹۴/۰۴/۳۰پادشاه و انگشتر
-
۹۴/۰۳/۱۹آرامش و شادمانی 2
