آرامش و شادمانی 2
ما می توانیم یک تعریفی از آرامش داشته باشیم تا بدانیم که در جستجوی چه چیزی باشیم،چه کارهایی را انجام دهیم و چه کارهایی را انجام ندهیم.
*آرامش یعنی آسودگی و راحتی فکر در زندگی*
مسلما یک روح سالم میتواند دارای آرامش و شادمانی باشد.
روح سالم:
خشم نمی گیرد،مهربان است . حرص نمی ورزد،همه چیز را کافی می داند.
*کینه نمی ورزد،دوست می دارد . خجالت نمی کشد،خود را باور دارد.
حسد نمی ورزد،خود را لایق می داند*.
ما وقتی از شخصی ناراحت هستیم و نمی توانیم ذهنمان را از کارهای او(خیانت،دروغ و ...) خالی نمائیم،وقتی مسبب ناراحتی،غم،شک،نفرت و حتی اشک ریختن ما میشود،بدجوری غرق در نا آرامی میشویم،و بارها شنیده ایم که اطرافیان در اینطور مواقع به ما می گویند:
**فراموش کن،بیخیالش،ولش کن،ببخشش،پیش اومده دیگه،چه میشه کرد**
اما یک سوال؟
چرا باید طرف مقابل را ببخشیم؟چرا نباید تلافی کنیم تا متوجه شود که ...؟
ما از یک چیز غافل هستیم!اینکه با گذشت و بخشش به طرف مقابل کمکی نکرده ایم،بلکه خودمان را به آرامش می رسانیم و روحمان را از این تاریکیها(حسد،حرص،انتقام،نا آرامی،غم و...) نجات می دهیم.
*ما می بخشیم چون آرامش و آسایش را به ناراحتی و نا آرامی ترجیح می دهیم*.
ما باید برای آسوده زیستن در زندگی 2 چیز را فراموش کنیم:
*بدی هائی که مردم به ما کردند،خوبی هائی که ما به مردم کردیم*.
حداقل برای 1 بار هم که شده ایکاش ایکاش بتوانیم این کار را انجام دهیم.اما نه فقط در ظاهر،بلکه در باطن هنگامی که به آن موضوع فکر کردیم دیگر نباید پریشانحال شویم،یا آن را مرور نمائیم.
آن زمان است که می توان گفت ما واقعا بخشیده ایم و می توانیم آرامش را تجربه نماییم.
**سخت است،اما شدنی ست**
با این کار می توانیم یک قدم بسیار بزرگی بسوی آرامش و شادمانی حقیقی برداریم.
و این 2 کلمه را در ذهنمان قرار دهیم:
**مرنج و مرنجان**
امیدوارم بتوانیم حقیقت آرامش و شادمانی را باهم درک نماییم...
(پایان قسمت دوم)
به امید خدا ادامه دارد...
*با درود فراوان*